الیس اولین کسی بود که در رابطه با تمایلات جنسی تحقیق کرد. علاقه او از یک مشکل شخصی نشأت گرفت. زمانی که او فرد جوانی بود، از دفع بی اختیار منی در هنگام خواب رنج می برد و پیامد این اتفاق موجب ناراحتی او می شد. همین مسئله باعث شد که او تمام تلاشش را در طول عمر برای فهم تمایلات جنسی خودش و مردم انجام دهد. او بعد از مطالعاتش، عقاعدی را در رابطه با تمایلات جنسی ابراز کرد، که بعضی از آن ها دیگر مورد قبول نیست ولی بعضی از آن ها هنوز مورد تأیید است. الیس اعتقاد داشت که تمایلات جنسی یک پنداشت متنوع است که نه تنها از فردی به فرد دیگر فرق می کند بلکه در فرهنگ ها و جوامع مختلف متفاوت است. قبول این عقیده زمانی است که در تلاش درک فهم فرم های متنوع، عملکرد جنسی را تعمیم دهد و به صورت کلیشه ای درآورد؛ زیرا که فکر می کند تجربه جنسی از یک شخص به شخص دیگر کاملا یکسان است. ولی در حقیقت ارائه یک تعریف مشخص و واضح از تمایلات جنسی طبیعی از غیر طبیعی کاری مشکل است. الیس در طی مطالعه بر روی افراد متوجه شد کسانی که تمایلات جنسی خود را سرکوب می کنند، نسبت به تمایلات جنسی بی توجه و بیماران اطلاع هستند و به همین علت تلاش بسیاری در رابطه با ایجاد نگرش مثبت نسبت به آموزش تمایلات جنسی انجام داد.(اوجن و چارنوک، 1994).
یکی از هم عصران الیس، فروید بود که در رابطه با شخصیت افراد و رشد و تکامل بشر تئوری های فراوانی دارد. او باعث تحولات وسیعی در جامعه شد. قسمتی از تئوری های او در رابطه با تمایلات جنسی بود. از نظر فروید، تمایلات جنسی و لذت جنسی موضوع اصلی زندگی بشر است. او اعتقاد داشت که افراد به علت کسب لذت و پرهیز از درد انگیزش تمایل پیدا می کنند. فروید اعتقاد داشت که لذت همیشه به معنی تمایلات جنسی است. از نظر او لذت جنسی فقط با تحریک دستگاه تناسلی به وجودنمی آید، بلکه لذت، ارضای حس های وسیع تری همانند رفاه، ارتباطات، دوستی و ... است. از نقطه نظر او به دنبال کسب لذت رفتن، به خاطر نیروهای لیبیدو1 ایجاد می شود. لیبیدو یک نوع انرژیست و فرمی از نیروهای بیولوژیکیست که به صورت روانی آشکار می شود. نیروی لیبیدو باید به صورتی ابراز شودو سرکوب آن غیر ممکن است. او اعتقاد دارد که نیروی لیبیدو از زمان تولد وجود دارد. در دوران اول زندگی به صورت مکیدن تظاهر میکند واگر کودک در این دوران بتواند این حس را به وسیله خوردن ارضا کند در آینده از نظر جنسی ارضا می شود.
از نظر فروید، لیبیدو در جاهایی که رشته های عصبی زیاد هستند تجمع پیدا می کند و به مرور زمان جای خود را عوض می کند. در طی تکامل، تجمع این نیروها از دهان به مقعد و بعد از آن به دستگاه تناسلی می رسد و به این ترتیب تکامل تمایلات جنسی رخ می دهد. و بشر باید این مراحل مختلف را با موفقیت و احساس کامیابی و رضایت پشت سر بگذارد. از نظر او تمایلات جنسی یک غریزه درونی است که بایستی در جهت درست بروز کند.
در حقیقت فروید و الیس اولین کسانی بودند که در سال های 1900 تا 1935 تمام نیروی خود را برای تشریح عملکردهای جنسی صرف کردند. اگرچه خیلی از تئوری های آن ها دیگر قابل قبول نیست (اوجن و چارنوک، 1994).
در سال های 1900 نارسائی های جنسی به عنوان علائمی از پریشانی های عمیق درونی به علت ضربات دوران کودکی شناخته شد. در سال های 1948 کنزی1 گزارش روشن و کاملی از رفتار جنسی زن و مرد به چاپ رسانید. در سال 1950 پیشگامان اصلی تحقیق در زمینه تمایلات جنسی مسترز وجانسون یک ترکیب سایکولوژیک و رفتاری- آموزشی برای دستیابی به درمان مؤثر مشکلات جنسی ارائه دادند. مطالعات آن ها دری را جهت پاسخ گویی به مسائل جنسی باز کرد. آن ها پاسخ جنسی را به چهار مرحله ی هیجان2، سکون3، ارگاسم4یا اوج لذت جنسی و ناگذاری5 تقسیم کردند و تغییرات پاسخ جنسی را به علت احتقان عروقی و افزایش تون ماهیچه توجیه کردند. مسترز و جانسون مدارک مدللی را به خصوص در رابطه با عکس العمل های جنسی زنان در برابر تحریکات جنسی ارائه دادند. تحقیقات آن ها کمک کرد که زنان نسبت به هویت جنسی خود احساسات قوی تری را به دست آورند. تا قبل از تحقیقات مسترز و جانسون تمایلات جنسی در زنان بر اساس تمایلات جنسی مردان توضیح و اندازه گیری می شد؛ آن ها باعث شدند که زنان ماهیت خود را در طی روابط جنسی بهتر درک کنند. و اصولی را بر اساس لذت بردن هر دو جنس در طی روابط جنسی پایه گذاری کردند. در سال های 1979 هایت نظریه های جدیدی را در رابطه با تمایلات جنسی زن ارائه داد.
در سال های 1980 مقاله های زیادی در رابطه با تمایلات جنسی ارائه شد و در همان سال ها نارسائی های کنشی جنسی به عنوان مشکلی که نیازمند به درمان است مورد قبول واقع شد.(راولین، بیک 1988، دنریشیتین، بارو، 1983)
تمایلات جنسی
در مقایسه با دیگر تجارب بشری تمایلات جنسی بشر از اهمیت خیلی بالایی برخورد است. اگرچه تمایلات جنسی عمدتا به خاطر بقاء نژاد و تولید مثل طرح ریزی شده ولی به وسیله ی رشد مغز و تجربه های آگاهانه زندگی تغییر کرده است و نگاه کردن به تمایلات جنسی از این جنبه که فقط وسیله ای برای بقاء نسل باشد در مقام دوم قرار دارد (هال و کریچ، 1983). تمایلات جنسی و سکس بعضی اوقات اشتباها به جای یکدیگر استفاده می شود. سکس دلالت بر آن چیزی دارد که ما انجام می دهیم ، در حالی که تمایلات جنسی آن چیزی که ما هستیم است. تمایلات جنسی از تولد تا مرگ به دنبال ماست و پیری و ناتوانی ممکن است باعث تغییراتی در مسیر انطباق جنسی شود. ولی هیچ وقت ما از اینکه یک موجود جنسی باشیم دست بر نمی داریم. تمایلات جنسی جزء اصلی هویت فرد است و نشان دهنده شخصیت بشر است و نه فقط طبیعت تناسلی اوست. تمایلات جنسی بشر در ارتباط با زمینه های خاص از قبیل پسر بودن یا ذختر بودن است. تمایلات جنسی محتمل دچار تغییرات زیادی در طول زندگی می شود. و به عنوان یک سازه از کل شخصیت، تحت تأثیر مسائل بیولوژیک، سایکولوژیک، مسائل اجتماعی، مسائل روحی روانی و متغیرهای فرهنگی و زندگی قرار می گیرد (ارب، ویلیانسون 1995). تمایلات جنسی شخص چنان با کل وجود او در هم آمیخته است و بر برداشت خود او از خود و رابطه او با دیگران و الگوهای کلی رفتار او اثر می گذارد که صحبت از تمایلات جنسی به عنوان پدیده ای مستقل در واقع غیر ممکن است.
اصطلاح تمایلات روانی جنسی به مفهوم رشد و عملکرد شخصیت و تأثیرپذیری آن توسط تمایلات جنسی مورد استفاده قرار می گیرد (پورافکاری به نقل از کاپلان و سادوک 1373). هال و کریچ (1983) می گویند: برای بشر تمایلات جنسی فراتر از عمل جنسی و تولید مثل است و بیشتر به علت سهیم شدن افراد در لذت و عشق است.
تمایلات جنسی مفهوم عبارات زیر را در بر می گیرد:
اعتماد به نفس: یعنی آن احساسی را که شخص به خود به عنوان یک مرد یا زن دارد؛
تصویر بدنی: طرز تلقی افراد در رابطه با جسمشان و استفاده از آن دارند.
نقش اجتماعی: نقشی را که فرد به عهده می گیرد و انتظاراتی را که دیگران از او دارند.
ارتباط: روشی که با دیگران ارتباط برقرار می کند (سازمان صلیب سرخ جهانی، 1994).
بعضی تمایلات جنسی را یک فرایند بیولوژیک می دانند که برای بقاء بشر لازم است و تمایلات جنسی را عملی بیولوژیک که باعث به کارگیری سیستم عصبی خودکار و ماهیچه های مخطط برای رسییدن به ارگاسم است می دانند. مزلو آن را یک نیاز برای حفظ و سلامت بشر لازم می داند. هم چنین مزلو نیازهای عالی بشر را امنیت، عشق، اعتماد به نفس و خودشکوفایی می داند که همه این موارد اعتقادات ما به تمایلات جنسی را نیز شامل می شود (اوجن و چارنوک، 1994).
1-Libido
1-Kensy
2-Excitment
3-Plateau
4-Orgasm
5-Refractory
در مقایسه با دیگر تجارب بشری تمایلات جنسی بشر از اهمیت خیلی بالایی برخورد است. اگرچه تمایلات جنسی عمدتا به خاطر بقاء نژاد و تولید مثل طرح ریزی شده ولی به وسیله ی رشد مغز و تجربه های آگاهانه زندگی تغییر کرده است و نگاه کردن به تمایلات جنسی از این جنبه که فقط وسیله ای برای بقاء نسل باشد در مقام دوم قرار دارد (هال و کریچ، 1983). تمایلات جنسی و سکس بعضی اوقات اشتباها به جای یکدیگر استفاده می شود. سکس دلالت بر آن چیزی دارد که ما انجام می دهیم ، در حالی که تمایلات جنسی آن چیزی که ما هستیم است. تمایلات جنسی از تولد تا مرگ به دنبال ماست و پیری و ناتوانی ممکن است باعث تغییراتی در مسیر انطباق جنسی شود. ولی هیچ وقت ما از اینکه یک موجود جنسی باشیم دست بر نمی داریم. تمایلات جنسی جزء اصلی هویت فرد است و نشان دهنده شخصیت بشر است و نه فقط طبیعت تناسلی اوست. تمایلات جنسی بشر در ارتباط با زمینه های خاص از قبیل پسر بودن یا ذختر بودن است. تمایلات جنسی محتمل دچار تغییرات زیادی در طول زندگی می شود. و به عنوان یک سازه از کل شخصیت، تحت تأثیر مسائل بیولوژیک، سایکولوژیک، مسائل اجتماعی، مسائل روحی روانی و متغیرهای فرهنگی و زندگی قرار می گیرد (ارب، ویلیانسون 1995). تمایلات جنسی شخص چنان با کل وجود او در هم آمیخته است و بر برداشت خود او از خود و رابطه او با دیگران و الگوهای کلی رفتار او اثر می گذارد که صحبت از تمایلات جنسی به عنوان پدیده ای مستقل در واقع غیر ممکن است.
اصطلاح تمایلات روانی جنسی به مفهوم رشد و عملکرد شخصیت و تأثیرپذیری آن توسط تمایلات جنسی مورد استفاده قرار می گیرد (پورافکاری به نقل از کاپلان و سادوک 1373). هال و کریچ (1983) می گویند: برای بشر تمایلات جنسی فراتر از عمل جنسی و تولید مثل است و بیشتر به علت سهیم شدن افراد در لذت و عشق است.
تمایلات جنسی مفهوم عبارات زیر را در بر می گیرد:
اعتماد به نفس: یعنی آن احساسی را که شخص به خود به عنوان یک مرد یا زن دارد؛
تصویر بدنی: طرز تلقی افراد در رابطه با جسمشان و استفاده از آن دارند.
نقش اجتماعی: نقشی را که فرد به عهده می گیرد و انتظاراتی را که دیگران از او دارند.
ارتباط: روشی که با دیگران ارتباط برقرار می کند (سازمان صلیب سرخ جهانی، 1994).
بعضی تمایلات جنسی را یک فرایند بیولوژیک می دانند که برای بقاء بشر لازم است و تمایلات جنسی را عملی بیولوژیک که باعث به کارگیری سیستم عصبی خودکار و ماهیچه های مخطط برای رسییدن به ارگاسم است می دانند. مزلو آن را یک نیاز برای حفظ و سلامت بشر لازم می داند. هم چنین مزلو نیازهای عالی بشر را امنیت، عشق، اعتماد به نفس و خودشکوفایی می داند که همه این موارد اعتقادات ما به تمایلات جنسی را نیز شامل می شود (اوجن و چارنوک، 1994).
1-Libido
1-Kensy
2-Excitment
3-Plateau
4-Orgasm
5-Refractory
لینک های پر بازدید:
بهترین مرکز مشاوره در اسلامشهر
مشاور کودک در اسلامشهر
